آیا هیچ وقت به دباغ خانه رفته اید ؟

آیا هیچ وقت به دباغ خانه رفته اید ؟ جایی که پوست را فرآوری می کنند؟ اگر رفته باشید اولین چیزی که برایتان غیر قابل تحمل خواهد بود ، بوی بدی است که در فضای آنجا وجود دارد.
به کشتارگاه چطور ؟ خون و لاشه حیوانات ذبح شده !
امروز دیگر بازار مسگرها وجود ندارد ! کسانی که یادشان هست حجم انبوه صدای چکش و قلم را به خاطر می آورند !
در این محیط ها که برای شما تحملش دشوار است ، عده ای کار می کنند . گویی که نه بویی ، نه خونی و نه صدایی وجود دارد ! وقتی از آن ها پرسش کنید ، اذعان دارند که چنین امری وجود دارد ، و راحت خواهند گفت که عادت کرده اند .
این امر در زندگی ما هم وجود دارد ، ما به چیزهایی عادت کرده ایم که گاهی خودمان متوجه نمی شویم! که بیننده بیرونی آن ها را می بیند ! و اگر به ما اشاره کنند ، ما هم همان پاسخی که در بالا داده شد ، خواهیم داد .
یکی از عوامل پیدایی عادت ، تکرار است . شما اگر یک ماه در دباغ خانه ، کشتارگاه و بازار مسگرها باشید به تدریج عادت می کنید . این یکی از توانایی های انسان برای سازگاری با محیط نیز هست .
اما همه عادت ها مفید نیستند . از ما پرسیده می شود که : اصلا چه ایرادی دارد ما بدن برهنه زنان و مردان را ببینیم . چه ایرادی دارد که فیلم های پورنو ببینیم . چه ایرادی دارد خود ارضایی کنیم! مگر نه این که در کشورهای غربی خروار خروار این چیزها هست و به نظر می رسد که مشکلات آن ها در این زمینه از ما کمتر است . خانم ها با شلوارک و رکابی در خیابان راه می روند و کسی مزاحم آنان نمی شود . مردم انجا دیگر عادت کرده اند و چشم دلشان پر است . مثل همان دباغی و کشتارگاه که خودتان مثال زدید !
همه شما نیازهایتان را می شناسید ، پس لازم نیست که به آن بپردازیم . یک سوال کوچک ! آیا بدن شما کمبود "کوکا" ، "پفک" "بستنی" دارد؟ چگونه است که وقتی با دوستتان در حال قدم زدن هستید دستگاه بستنی فروش را می بینید و به اصطلاح هوس بستنی می کنید . حتی اگر گرمتان هم نباشد! راستی ساندویچ بدون نوشابه چطور؟
این را مدیون تبلیغات هستید و تکرار ! و تکرار و تکرار . این گونه است که کالاهایی چون "کوکا" ، " پفک" و موارد مشابه جزیی از سلیقه های ما در می آیند . شما اسم آن را هرچه می خواهید بگذارید : نیاز ، سایق ، هوس ...
نکته مهم اینجاست که وقتی این نوع کالاها تبلیغ می شوند ، و میل به آن ها ایجاد می شود ، ارضای آن نیز میسراست ! حال کودک گرسنه ای را در نظر بگیرید ! در مقابل دیدگان او تبلیغ یک شیرینی را آغاز کنید و در ضمن او را از دسترسی به آن شیرینی محروم کنید . حتی بی رحم تر شوید و حتی نان خشکی هم در اختیارش نگذارید ! و به تحریک خود ادامه دهید ! حدس زدن بقیه ماجرا را به تخیل خودتان واگذار می کنم .... حال نان خشکی به او بدهید ، او نان خشک را خواهد خورد اما لذت نمی برد.
اگر شما در کشورهای غربی ، برهنگی را مشاهده می کنید ، اگر مجلات و فیلم های پورنو را می بیند ، در آن فرهنگ برآورده شدن نیاز جنسی سالم کم محدودیت است . اما در فرهنگ و کشور ما عوارضی چون آن کودک گرسنه و آن شیرینی را دارد . تکرار مشاهده ، نیاز خفته یا مهار شده را بیدار می کند و چون آن نیاز تامین نمی شود ، عوارض روانی و اجتماعی پدید می آورد . ساده ترین راه در این مورد نیز خود ارضایی است .
دیدن فیلم و زن برهنه به تدریج کراهت خود را از دست می دهد و به یک عادت تبدیل می شود . شاید پاسخی بشنویم که چه ایرادی دارد؟
اجازه دهید به سراغ "چیپس" و " پفک" برویم ! این محصولات سرشار از طعم دهنده و ادویه ها و رنگ ها هستند ، و مهیا برای خوردن و خوش منظره ! راحت و بدون دردسر نه مانند ، سیب زمینی پخته و یا ذرت کباب شده که باید نمک زد یا به دندان کشید . فرد استفاده کننده به تدریج ذائقه اش تغییر می کند . طعم مواد طبیعی و مفید برای بدن مانند : هویج ،کدو ، انواع سبزی ها برایش جاذبه نخواهد داشت . بخصوص که تمیز کردن ، مهیا سازی و گاهی زحمت طبخ را هم دارند .
حال بازگشتی به بحث داشته باشیم . فیلم های پورنو نیز همانند تبلیغات کالاها همراه با شگردهای خاص ، چون : زاویه دوربین ، دکور ، مونتاژها ، نقش بازی کردن ها و ... ساخته می شوند . پس ازمدتی تماشا ، سلیقه و ذائقه ای پدید می آورند . که یکی از عوارض خود ارضایی است . عادت به این مورد بر آن سلیقه و ذائقه افزوده خواهد شد و افرادی که عادت می کنند ، معمولا پس از ازدواج در رابطه طبیعی زناشویی ، احساس رضایت کمتری خواهند کرد! مقایسه کنید با مثال "پفک" و " طعم مواد طبیعی" در دو بند بالا . و کودک و نان خشک !
مرا می خواهید به این سو ببرید که چرا بازار عطر فروشان را مثال نزدی ! پاسخ این است که عطر فروش هم بوی عطر برایش عادی شده است . خواهید گفت : عادت به نماز اول وقت ، سحر خیزی و ...
گمان دارم پاسخ را خودتان می توانید بیابید .